- «محمودرضا بیضایی» (حسین نصرتی)، متولد 18 آذر1360 شمسی در تبریز، به تاریخ 29 دی ماه 1392، در «جهاد مقدس» برای دفاع از حریم «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه و آله)» و حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، به دست «مزدوران سعودی» و «سرسپردگان اسلام آمریکایی» به شهادت رسید.
متن زیر نامهای است از «محمودرضا بیضائی» به همسرش که آن را در شب شهادت امیرالمؤمنین (ع) در ماه مبارک رمضان در سوریه نگاشته است.بخش هایی از نامه را که ایشان در ابتدا و انتها به احوال پرسی از خانواده و اظهار محبت به همسر و فرزند خود اختصاص داده و جنبه شخصی دارد حذف شده است. او در این نامه، انگیزه حضور خود در جبهه سوریه را به روشنی بیان کرده و در مورد اهداف تروریستها و حامیان آنان از ب راه انداختن این معرکه و وضعیت حساس جهان اسلام و آینده این معرکه در صورت شکست خوردن جبهه مقاومت توضیحاتی داده است:

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرجبسم الله الرحمن الرحیم
…باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمدهایم و شیعه هم بدنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم. هم من، هم تو. بحمدالله. خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الان که این نامه را برایت مینویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیه السلام) و در فضای ملکوتی بینالحرمین ِ صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختیها، بینالحرمین ِ دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنتالحسین، خانم رقیه (سلام الله علیها) هستم و به یادتم. نمیدانی بارگاه ملکوتی سه ساله امام حسین الان هم چقدر غریب است؛ در محل یهودیها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابیهای وحشی و آدمکش.
چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آلالله را محاصره کردهاند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار [ما]تن به اسارت [رفتن] آلالله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند.
واضحتر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطهای ایستادهایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آلالله قیمت دارد، لحظه به لحظه آنرا قدر میشماری.
معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنهای: «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل. و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است. تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس. و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین نا آگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این عَلَم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سال ها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خون دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است. و این خاکریز نباید فرو بریزد. این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه میاندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری (سلام الله علیها) و خانم رقیه (سلام الله علیها) [حفظ نخواهد کرد] که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و… را هم خواهد شکست.
جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهائیش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینهسازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور میباشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بیگناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور میتوان مشاهده کرد و من دیدهام.
مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآئیم، شرمنده و خجل باید به حضور خدوند و نبیاش و ولیاش برسیم چرا که مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیماً
ان شاء الله















اين ادّعاي گزافهاي که غربيها در مورد حقوق حيوانات ميکنند، اگر مقايسه بشود با آنچه در اسلام هست، معلوم خواهد شد که چقدر تفاوت وجود دارد. و اين از آن زوايايي است که ما کمتر هم به آن پرداختيم ،کمتر گفتيم، کمتر فهميدند، کمتر در دنيا منتشر شده است. خوب است که اين حقايقِ معرفتيِ اسِلام و دستورات اسلام در همۀ اين زمينهها روشن بشود. ميفرمايند: مرکب سواري شش حق بر صاحبش دارد:

نکتۀ اساسی در این روایت این است که فرهنگ پذیری انسان در درجۀ اوّل از ناحیۀ خانواده است که اشباع میشود، حضرت واقعیتی را بیان می کنند که بدانیم هر حرکت و هر رفتار و مشی ما با فرزندانمان در شخصیت و شکل دهیِ ذهنیتِ آنها تأثیر میگذارد؛ در واقع، نظام ارزشیِ اسلام را، اهمیت این تعلیم و آموزش را، این انتقال فرهنگ صحیح را به فرزندان نشان می دهد که این، وظیفۀ پدران است. البته به فرزندان هم این نکته را می گوید که: بدانید! آنچه از این ناحیه گیرتان می آید، قیمتی تر است از مال و مَنال دنیوی که از پدران بدست می آورید. تقوا را، پرهیزگاری را، دوری از گناه را، انس با خدا را، انس با قرآن را، تسلیم در مقابل اوامر الهی را، توجّه دادن به معنویت را، اینها را ما باید به بچه هایمان یاد بدهیم.
مشرق--- بدون تردید، فقاهت همواره با تحول و نوآوری همراه و عجین بوده است. دامنگستری فقه و خروج از دایره محدودی که برخی برای آن ترسیم کرده بودند، به عرصه و ساحتی وسیع و با چشماندازی گسترده که در کتابهایی همچون جواهر و مکاسب و غیره بروز و ظهور یافت، گواه این امر است. در هر مقطع و زمانی که فقیهی همهسونگر و زمانشناس و ژرفاندیش دست به ابتکار و نوآوری در شیوه استنباط زده، به ژرفا افزوده و به میزان قابل توجهی در ساحت فقه، بالندگی و پویندگی خلق کرده و چه بسا که تلاشهای او در ساحت فقاهت، نقطه آغازی شده برای تحولی مهم در سیر تکاملی فقه. در این میان، مقام معظم رهبری نیز که از پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی، تدریس دروس حوزوی را آغاز کرده بودند، به تحول و تکامل فقاهت و روش استنباط، توجه خاصی داشته؛ به گونهای که در بیانات ایشان قابل پیگیری است؛ چنانکه در یکی از سخنرانیهای خود با بیان اینکه فقاهت، یعنی شیوه استنباط که خود این هم به پیشرفت احتیاج دارند، فرمودند: فقاهت در دورههای متعدد تکامل پیدا کرده است.






همۀ اینها خوب است، یعنی پرهیز از همین لذّات و تمتعّات دنیوی در حدّ اعتدال، اگر به حدّ افراط نرسد ،فی نفسه بسیار خوب است. لکن یک ورع هست که از همۀ اینها بالاتر است و آن، ورع از محارم الله است، ورع از گناه. بعضیها مستحبات را بجا می آورند، واجبات را بجا نمیآورند! از بعضی از مکروهات صرف نظر می کنند، اما از برخی از محرمات اجتناب نمیکنند. این چه فایده ای دارد؟ پس از همۀ ورعها مفیدتر، از همۀ اجتنابهایی که انسان می تواند بکند و فضیلت هم دارد ـ بسیاری از این اجتناب ها دارای فضیلت است، برگزیدگان، اولیاء و اصفیاء از اینها اجتنابها میکردند ـ آنچه از همۀ اینها نافع تر و سودمندتر است، اجتناب از گناه است، و الا اگر ورع های دیگر را انجام دادی اما از محارم الله تورّع نکردی، آنها به دردت نمی خورد، یا اصلاً نافع نیست، یا بسیار کم نفع و کم فایده است.

آنچه در حوادث دنیا مشاهده میکنید، از میان آنها میتوانید دلائلی را علیه دنیا پیدا کنید، و تنبیهی پیدا کند. دگرگونیِ روزها؛ یومٌ لک و یومٌ علیک. دگرگونیهایی در دنیا مشاهدِه می کنید، از بیماری و صحّت، ذلتّ و عزّت، فقر و غنی، اینها تغیرّات دنیاست، پس نمیِشود به آن اطمینان کرد.
ورع یعنی: حالت خویشتنداری و پرهیز، خویشتنداری و پرهیز فی نفسه حالتِ خوبی برای انسان است، که انسان رفتار و عملِ عادیِ زندگی اش تابع هوی و هوس نباشد، بتواند در مقابل خواهش ها و هوس ها خویشتن داری کند؛ در مقابلِ خشمِ خودش خویشتنداری کند، در مقابل محبتّ زیاد خویشتن داری کند.
شما اگر در مقابل دیگرانِ تواضع کنید، دیگران با این چشم به شما نگاه می کنند که: انسانِ متواضعی است. اگر تکبر بورزید، با این چشم نگاه می کنند که: انسان متکبرّی است. معلوم است که همۀ آدمهای عالم از انسان متواضع بیشتر خوششان می آید تا انسان متکبرّ. اگر خُلق را به معنای وسیعِ آن بدانیم ،یعنی اخلاق حسنۀ انسانی مثلاً: آدمِ صبوری باشد، آدم شکوری باشد ،آدم کریم و بخشنده ای باشد و هلمّ جرّا، اگر به این معنا هم بگیریم نیز همینطور است.