درمبارزاتش اعلامیه و نشریههایی که توسط گروهی که عضو آن بود برعلیه رژیم طاغوت پخش میکرد و چندین بار در برخوردهای مسلحانه با رژیم طاغوت شرکت کرد. سال 1354 اوج مبازره وي و پخش اعلامیه و فرمایشات امام خمینی(ره) به همراه دیگر همرزمانش بود. درسال 1357 طی درگیری با «ساواک» دچار جراحاتی شد و پس از بهبودي و با هدايت راهپیماییها و شعارهای گسترده در شهرخرمآباد ضربه مهلکی به رژیم پهلوي وارد کرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي برای پاکسازی ضدانقلابیون کومله وارد کردستان شد و در افشای ماهیت منافقین شهرخرمآباد تاثیر بسزایی داشت و سرانجام در یازدهم اردیبهشت ماه سال 61 در خرمشهر به شهادت رسید.
.........
مادر، سفارشي ديگر دارم و آن اين است كه به مردم بگوئيد به شايعات بياساس گوش نكنيد. به خاطر خدا و به پاس خون شهيدان اين همه احتكار و گرانفروشي و كمبود مصنوعي ايجاد نكنيد. قدري به جبههها بينديشند و لحظهاي به رزمندگان فكر كنيد. به خدا قسم انقلاب، جنگ، شهادت و كمبود و همه اينها براي ما آزمايشي بزرگ از طرف خداوند است. پس چه بهتر كه با هم متحد شويم و از اين آزمايش الهي روسفيد بيرون آيیم و كمتر به فكر دنيا باشيم و زندگي رجاييها و بهشتيها را در نظر بگيريم كه درس چگونه زيستن و چگونه مردن را به ما آموختند.
متن کامل وصیتنامه این شهید بزرگوار در ادامه مطلب....
به گزارش فارس، حضور تیپ محمد رسول الله (ص) به عنوان خط شکن و عمل کننده در دل دشمن صحنه های زیبایی از خود به جای گذاشته. به خصوص آنکه فرماندهی این تیپ برعهده سردار جاویدان الاثر مهندس حاج احمد متوسلیان بوده است. او دارای مکتب خاصی در نبرد بود که هنوز هم در میان نیروهای باقی مانده از او نیز باقی مانده است. آنچه پیش روی شماست برش هایی از خاطرات سردار جعفر جهروتی زاده، فرمانده گردان تخریب تیپ محمد رسول الله(ص) در عملیات الی بیت المقدس است.
در گردان ما پدر و پسری از ذریه حضرت زهرا(س) بودند. به پدر که سنش هم بالا بود گفتیم: آقا، پشت جبهه بمان. اینجا به شما بیشتر احتیاج هست.
او قبول نکرد. البته نه میگفت که نمیمانم و نه میگفت میمانم. فقط گریه میکرد و با گریهاش نشان میداد که نمیخواهد بماند. سید بسیار عزیزی بود؛ خیلی خوش برخورد و مهربان. حریف او نشدیم. در همان درگیری که گفتم عراقیها از پشت با تانک میزدند، پسر او را دیدم که تیر مستقیم تانک خورد کنار جاده و ترکش سرش را از بدن جدا کرد. همان جا به بچهها گفتم که جنازهاش را پنهان کنید تا پدرش نفهمند که او شهید شده است. در ادامه حمله، رسیدیم پشت جاده شلمچه و پدرش آمد و به من گفت: عباس کو؟
گفتم: ماند پشت خاکریز قبلی.
گفت: برای چی ماند آنجا؟ چرا جلو نیامد؟
گفتم: حالا بعدا میآید.
شروع کرد به اصرار که الا و بالا عباس کجاست و چه بلایی سرش آمده.
گفتم: خُب، اگر دوست داری بیا برویم. این حرف را در حالی به او زدم که آتش عراقیها بسیار سنگین بود. ما خودمان را به جاده شلمچه چسبانده بودیم. حاج احمد هم پشت سر ما کنار همین جاده بود.
آقا سید را به محل پسرش آوردم. شهدای زیادی روی زمین افتاده بودند. نگاهی به دور و اطراف کرد و گفت: پس عباس کو؟
گفتم: جزو همینهاست، بگرد خودت پیدایش کن.
به این طرف و آن طرف نگاهی کرد و رفت بالای سر جنازه پسرش نشست. گردن بریده پسرش را به سینه چسباند و گریه کرد و خطاب به امام حسین(ع) گفت: آقا شما در کربلا صورتت را به صورت علی اکبر گذاشتی دلت آرام نگرفت اما من صورتم را به رگهای بریده گلوی پسرم میگذارم.
چند کلمهای درد و دل کرد و بعد هم اشکهایش را پاک کرد و راه افتاد.
گفتم: حاجی، شما برگرد عقب. آن جا به وجود شما بیشتر نیاز هست. گفت: نه، پسرم رفت به جای خودش، من هم باید بیایم به جای خودم. هر کس باید بارش را خودش به مقصد برساند.....
سردار سرتيپ پاسدار سيدمحمد باقرزاده كه در مراسم تشييع شهداي دفاع مقدس در اهواز سخن ميگفت، فتح خرمشهر را حادثهای شيرين، دلپذير و سراسر حماسه و فداكاری دانست و اظهار كرد: با عمليات بيتالمقدس پس از 21 روز قفل دروازه خرمشهر با رمز يا علیبنابیطالب(ع) شكسته شد و فرزندان اسلام از سراسر ميهن اسلامی دژ تسخيرناپذير دشمن را فتح كردند.
وی در ادامه به توضيح عمليات بيتالمقدس پرداخت و گفت: اين عمليات كه منجر به آزادسازی منطقهای وسيع و سرانجام فتح خرمشهر شد در منطقهای بالغ بر 5400 كيلومترمربع صورت گرفت كه حدود 6000 نفر در آن به شهادت رسيدند.
وي به بيان يك حادثه عجيب در كاوش شهدای تازه تفحص شده پرداخت و ادامه داد: در مسير جاده "امالقصر" يكی از محورهای عملياتی والفجر 8 در منطقه عملياتی فاو در محل نبرد رزمندگان اسلام در حال كاوش بوديم و پيكرهايی تفحص شده بود كه خبر رسيد 30 كيلومتر جلوتر يعنی پشت مواضع عراق جايی كه اساساً نيروهای ايرانی دسترسی پيدا نكردند پيكر يك شهيد پيدا شده است. در مقابل يك پاسگاه مرزی در مسير «جاده امالقصر» نيروهای عراقی تصميم به آمادهسازی محلی جهت برگزاری مراسم صبحگاه میگيرند كه در آنجا با استخوانهای مطهر يكی از شهدا روبرو شده و با توجه به اينكه نيروهای تفحص 30 كيلومتر پايينتر مشغول كاوش بودند و در پی حضور نيروها در آنجا، با پيكر 40 شهيد مواجه میشوند.
سردار باقرزاده گفت: استنباط من از اين همزمانی تصميم عراقیها جهت آمادهسازی محل صبحگاه و حضور نيروهای تفحص در آنجا پس از گذشت اين سالها اين است كه اين شهدا قطعاً میخواستند كه در سالروز پيروزی خرمشهر در بين مردم باشند، اين حوادث به ظاهر ساده راز و رمزهايی دارد كه بايد كمی در آنها تعمق كنيم.
خدمت مرحوم آیت الله پهلوانی رحمه الله بودم. ایشان گفتند: از این شعر چه میفهمی؟
هر که ترسد زملال، اندوه عشقش نه حلال
سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش
آن را یادداشت کردم. دو روز بعد خدمتشان رسیدم و گفتم: گویا این شعر میخواهد بگوید که عافیت طلبها به اندوه عشق مبتلا نمیشوند، بر خلاف آنان که درد عشق را به جان میخرند.
مصداق « سر ما و قدمش» کسی مانند حضرت عباس سلام الله علیه است که وقتی امام حسین علیه السلام به بالین او رسید، سر مبارکش متلاشی بود. « فَفَلَقَ هامَّتُهُ» چنان با عمود آهنین به فرق آقا زده بودند، که سر مبارک کاملاً شکافته بود و مصداق «لب ما و دهنش» کسی مانند علی اکبر سلام الله علیه است که امام حسین علیه السلام هنگامی که به بالینش رسید لب روی لبهایش گذاشت تا جانش کمی آرام گیرد.
در سالروز میلاد حضرت زهرا(س) مهمان دلهایی شدیم که حرفهایی برای تمام زنان و مادران جهان اسلام دارند، حرفهایی پر رمز و راز؛ 26 مادری که نگاههایی پر از اسرار و لبخندهایی پر از محبت دارند....
حسین خصاف به تاریخ اول فروردین 1346 در کاشان متولد شد. او در چهارم دی ماه سال 1365 طی عمایات کربلای 4 ، بال در بال ملائک گشود. آن چه خواهید خواند ، وصیت نامه به جامانده از شهید حسین خصاف است. وصیت نامه ای که مدت کوتاهی پیش از شهادت او به رشته ی تحریر درآمده است:
بچه محله میدان خراسان که زمانی جوانان زیادی به خاطر منش و رفتار او راهی جبههها میشدند،در محضر علمای بزرگی زانو زده بود و الحق خوب حق شاگردی را به جا آورد. از خصوصیات خاص شهید ارادت ویژهاش به حضرت زهرا (س) بود که همرزمانش نکات بسیاری از کرامات حضرت به او روایت کردهاند. آنچه در ادامه میآید، خاطره یکی از همرزمان شهید هادی است که در کتاب «سلام بر ابراهیم» نقل شده است:
مشرق- شب آخری که پیش ما بود ، حسابی با بچه ها بازی کرد. زینب را تند تند می بوسید. حساس شدم و پرسیدم چرا این بچه را بیشتر از بقیه می بوسی؟ گفت ...
شهید حسین قاسمی به سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد. ایشان با تشکیل سپاه به این نهاد انقلابی پیوست و با شروع جنگ وارد میدان نبرد شد. شهید قاسمی جهادش را در واحد تخریب آغاز کرده و پس از مدتی فرماندهی واحد تخریب سپاه منطقه ده تهران را عهده دار می شود. ایشان که هم زمان مربی تخریب نیز بود خود نیز به جبهه می رفت و موارد نادری را که در واحد تخریب پیش می آمد خنثی سازی می کرد.
سرانجام این شهید عزیز در ۱۶ بهمن ۱۳۶۷ هنگامی که برای خنثی سازی بمبی به مشهد مقدس می رود در جوار امام هشتمش جواز شهادت را گرفته و به دیدار معبود خویش مفتخر می شود. آنچه خواهید خواند قسمت دوم گفتگو با خانم قزوینی همسر شهید حسین قاسمی است.
شهرری تیپی به نام حضرت عبدالعظیم (ع) داشته که نامش با 72 ساعت حماسه عاشورایی جزیره مجنون گره خورده. حال بعد از 28 سال پرونده این سلحشوری را ورق خواهیم زد.
خواهر شهید محمدجواد تندگویان گفت: مادرم تا قبل از ورود به اتاق عمل، دعاهای نادعلی، عدیله، امینالله و زیارت عاشورا خواندند و به اتاق عمل رفتند و بعد از ساعاتی به لقاءالله پیوستند.....
امیر همایون صرافی در شب عيد غدير ۱۳۴۶ در انگلستان متولد شد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان بعد از سالها دوری به کشوربازگشته و در میادین نبرد با دشمن بعثی حاضر می شود. امیر ، سرانجام....
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد...........................
....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../
اللّهم عجّل لولیّک الفرج........
...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که
"""برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ جمعــــــــه ها ساعت 7 صبح قــــرائت دعای ندبه توسط آقای محمــــــد بازوبنــــــــدی و شــــرح آن توسط شیخ انصــــــــاری ...ضمنا مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد.
سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.