نظر آیت‌الله‌ جاودان درباره مراسم نهم‌ربیع

میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 372
:: باردید دیروز : 1242
:: بازدید هفته : 2312
:: بازدید ماه : 7644
:: بازدید سال : 45419
:: بازدید کلی : 648903
نویسنده : گمنام
دو شنبه 2 بهمن 1391

روز نهم ربیع، روز شادمانی است. شادمانی اهل­‌بیت است. آن را قدر بدانیم و به حرام آلوده نکنیم. گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرام­ های خیلی روشن و مسلّم را انجام می­‌دهند. البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمی‌کرد و به حرام آلوده نمی­‌شد، به بی­ ادبی آلوده نمی­شد، به بی­‌حیایی آلوده نمی­‌شد.

یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه­ فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو می­‌کرد که برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یک­ وقت فرمایشات رهبر را گوش می­‌کند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان می­خواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم می­‌خواست بروم در یک روستا و کار آخوندی بکنم.

ایشان، اوّلین‌­بار که این حرف را شنیده، از آن آرزو که امیدوار بود برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود، دست برداشت و گفت خُب می­رویم به یک روستا. به سیستان و بلوچستان رفت. اوّل که به آن روستا وارد شده بود، کسی جواب سلامش را هم نمی­‌داد. اما باقی ماند و حوصله کرد. خوش اخلاقی و خدمت نشان داد. آرام آرام اهالی این روستا به او علاقه ­مند شدند، اهالی آن روستا به او علاقه­ مند شدند، این­جا می­‌توانست کار بکند، آن­جا می­‌توانست کار بکند، از این طرف می­ بردنش، از آن طرف می­‌بردنش.

یک­دفعه که به روستایی رفته بود، مثلاَ پنجاه کیلومتر آن طرف­تر، هنگام برگشت، پشت ماشین که نشسته و کمی از آن منطقه دور شده بود، یک نفر اسلحه­ ای را پشت گردنش می­ گذارد و می ­گوید آقا کنار بایست. ایشان فکر می­ کند بچه­‌های بسیج هستند و دارند با او شوخی می­کنند. ولی دید خیلی جدّی است.

از ماشین پیاده­ اش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان می­‌گوید هر کجا آن­ها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازه ­ی یک مشت آب می­دادند. وقتی که فهمیده ­بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کرده­ بود: "یک کاری کنید آبرویم نرود، آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود".

خب در راه با نهایت شجاعت با آن­ها برخورد کرد. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. در آن­جا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله­‌هایی، سر می­ بریدند. ایشان تعریف می­کرد که یک نوار سخن­رانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش می­کردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همه­ جا برده‌­اند. لعن و سبّ کرده ­بود. هروقت می­ خواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را می‌­گذاشتند، خون­شان به جوش می­ آمد و بعد، سر می­ بریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آن­هایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آن­هایی که تشویق کردند، آن­هایی که دعوت کردند، ثوابش به آن­ها هم می­ رسد!

ایشان به حساب همان حرفی که با حضرت زهرا(س) عرض کرده ­بود، تمام این حوادث را به خوبی پشت سر گذاشته ­بود. همه را در یک کنار می­ نشاندند، سر یک نفر را می­ بریدند که بقیه را هم آزار بدهند. آن­ها به ایشان گفته بودند ما نمی­ دانیم تو چه طوری هستی! همه­ این­هایی که می‌بینی این­جا هستند، همه­ شما که می‌­گویید شیعه هستید، همه­ شان مشرک هستند. وقتی پای مرگ می­ آید، می ­افتند به دست و­ پای ما و التماس می­ کنند و قسَم می­دهند. هرکار بتوانند، می­کنند تا کشته نشوند. ما هم برای این که نشان می­دهند که مشرک هستند، حقد و کینه­ مان بیشتر می­شود. آن نوار لعن و نفرین را هم که می­گذارند.

در هر صورت، در این مدّت هم که آن­جا بود، چون باسواد بود، ناگزیر با آن­ها زیاد بحث می­کرد و آیه و حدیث برایشان می­خواند. به برکت آن توسّل به حضرت صدیق طاهره، یکی از مریدان آن­ها، کمی به ایشان تمایل پیدا کرده ­بود. یعنی احساس کرده ­بود حرف­های ایشان، حق است. هم‌او، یک روزی ایشان را نجات می­ دهد و الان هم در خراسان، در یکی از شهرستان­های کوچک، امام جمعه است. اگر همه آن جمع توسّل می­ کردند، همه­‌ شان نجات پیدا می­ کردند.

همین یک حادثه کافی است، هرچند که صد نمونه از این دست، شنیده ­ایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب می­‌بندد و می­‌رود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره ­کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک می­کنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر می ­کنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت.

ما در سابق جلساتی داشتیم، با دوستان صحبت می­ کردیم، می‌­گفتیم تو در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت می­‌خواهد، می­ کنی؟ اگر خواست دلت مهم است، پس هر کاری می­‌خواهی بکن! خدا که در کار نیست. اما اگر در بند رضای خدایی، من شک دارم. چون می­ بینم یک مرجع تقلید، دو مرجع تقلید، بلکه بیشتر این حرکت را حرام دانسته­ اند. شک می­کنم در بند رضای خدا باشی. وقتی یک نفر، دو نفر از مراجع، چنین حرفی زده­‌اند و از حرمت سخن گفته­‌اند، آدم شک در رضای خدا می­ کند. شما دربند رضای خدا هستی یا نیستی؟

رجا




:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1865
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
مطالب مرتبط با این پست
بیانیه شدیداللحن آیت الله سبحانی درباره اقدام اخیر دولت آذربایجان
برخی اعمال شب و روز اول ماه رجب
برترین ذکرها
روش های رفتاری آشناسازی کودکان با اهل بیت (علیهم السلام)
«لیلة الرغائب» یکی از سه شب برتر سال/ نماز 12 رکعتی در اولین شب جمعه ماه رجب
داستان شنیدنی فرشته داعی در ماه رجب به روایت آیت الله تهرانی
پناهيان: كوتاهي كرده‌ايم كه دشمن جسارت پيدا كرده است
شبی که خدا بی حساب می‌بخشد
آرزوی امام هادی(ع) در لحظه شهادت چه بود
"لیله الرغائب" شبی به بلندای خواستن ها

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه